رز سیاه در طبیعت وجود ندارد ولی در افسانهها در معانی مختلفی بکار میروند. گلهایی که معمولاً رز سیاه نامیده میشوند، در حقیقت گلهای با رنگ قرمز بسیار تیره هستند.
زبان گلها
در قرن نوزدهم زبان گلها بسیار مورد توجه قرار گرفت .در این زبان رز سیاه
بیشتر نشانهٔ مرگ و غم بوده است.اما در حقیقت نشانهٔ وداع است. رز سیاه
اغلب اوقات در مراسم تشییع جنازه استفاده میشود.رز سیاه از طرف دوست صمیمی
و یا عشقی که به مسافرتی طولانی رفته و هیچ گاه بر نخواهد گشت فرستاده
میشود.از آنجایی که تولید رز سیاه غیر ممکن است " فداکاری خالصانه" از
دیگر معانی آن است. اگرچه رز سیاه سمبل "عشق عمیق " است و افراد معنی آن را
مرگ و بد میدانند و رز قرمز برای آنها به معنی عشق است ، اما در واقع این
رز سیاه است که معنی عشقی عمیقتر را میدهد.
لیونل آندره مسی ۲۴ ژوئن سال ۱۹۸۷ در شهر روساریو آرژانتین دیده به جهان گشود.وی عضو تیم ملی بزرگسالان آرژانتین و تیم بارسلونا اسپانیا است. بسیاری از مطبوعات به وی لقب مارادونای جدید دادهاند. لقب وی که توسط خودش انتخاب شده \"جانشین\" است.لیونل در سن ۵سالگی بازی را در تیم گراندولی آغاز کرد. تیمی که پدرش به عنوان مربی در آن جا مشغول به کار بود. در سال ۱۹۹۵ مسی به تیم نیوولز اولدبویز آرژانتین پیوست.
ادامه مطلب ...
گروههای منکر هولوکاست
(به نقل از ویکیپدیا)
در میان مدافعان تجدیدنظر طلبی، طیفهای گوناگونی قرار دارند. در حقیقت تجدید نظر طلبان را نمیتوان یک گروه متقارن شمرد.۶ برای مثال گروههای نئونازی پس از جنگ جهانی دوم تبلیغات خود را مبنی بر دروغ و ساختگی بودن هولوکاست آغاز کردند.«جرج لینکون راکول»از اولین رهبران نئونازی آمریکا پس از جنگ جهانی دوم بود که به انکار هولوکاست پرداخت.۷«هانس اشمیت» از نئونازیهای آلمانی مشهور، پس ا ز ورودش به آمریکا در سال ۱۹۴۹، تبدیل به یک از فعالترین منکران هولوکاست در آمریکا شد.۸
گروه دیگری که بصورت سازمان یافته و با هیاهوی زیاد ادعای تجدید نظر طلبی میکنند، گروههای کوکلوسکلان هستند.۹آنها از توزیع کنندگان مطالب منکر هولوکاست میباشند.۱۰
تجدیدنظرطلبان از طیفهای دیگری نیز تشکیل شدهاند. گروهی یهودیاند مانند جورف جی برگ، روژه دای دامرگو، دیوید کول و استفن هیوارد، برخی مسیحی مانند روبر فوریسون، گرمار رودلف، میکائیل ای هافمن و رابرت کانتس و برخی ملحدند مانند بردلی اسمیت. برخی نیز مسلمان هستند مانند روژه گارودی، ابراهیم آلوش و احمد رامی.۱۱۱۲
در میان تجدید نظر طلبان کسانی یافت میشوند که از سوی رژیم ناسیونال سوسیالیست تحت تعقیب بوده و یا حتی سابقه زندانی شدن در اردوگاههای تجمعی را دارند. (مانند پل راسینیر و جوزف جی. برگ)۱۳ برخی پروفسور دانشگاه هستند (مانند: کریستین لیندر، کاستاس زاور دینوس و آرتور آر. بوتز) و گروه کثیری مدرک دکتری دارند (مانند: هربرت تیدمان، استفان هیوارد و...) برخی مهندس هستند (مانند: فردریچ برگ و....) و گروهی تاریخنگار حرفهای هستند (مانند: مارک وبر و رابرت کونتس) بسیاری نیز به استادی کرسیهای مختلف دانشگاه اشتغال دارند.۱۴
از دیدگاه گرایش سیاسی نیز گروههای تجدید نظر طیف همگنی را تشکیل نمیدهند. برخی کمونیست و سوسیالیست هستند (مانند: پل راسینیر) و برخی چپ میانهرو (مانند: سرج سیون) گروهی لیبرال بوده (مانند:دیوید کول) و برخی محافظهکارند (مانند:کارلو ماتوکنو) برخی طرفداران دست راستی در میان آنان به چشم میخورد (مانند:یودو والندی و مارک وبر) و برخی ناسیونال سوسیالیست میباشند (مانند ارنست زوندل).۱۵۱۶
تجدیدنظرطلبان مدعی هستند که تکثر تجدیدنظرطلبان شامل: مذاهب متفاوت مشاغل گوناگون، عقاید سیاسی کاملا متضاد و اقوام ملیتی مختلف، تجدید نظر طلبان را از اتهام وابستگی سیاسی و نژادی مبرا میکند.۱۷۱۸
برای دریافت متن کامل به اینجا بروید.یکی از مشکلات جدی محیط زیست که
امروزه بشر در اکثر نقاط جهان با آن درگیر است، باران اسیدی میباشد. باران
اسیدی به پدیدههایی مانند مه اسیدی و برف اسیدی که با نزول مقادیر قابل
توجهی اسید از آسمان همراه هستند، اطلاق میشود.
باران هنگامی اسیدی
است که میزان PH آب آن کمتر از 5،6 باشد. این مقدار PH بیانگر تعادل
شیمیایی بوجود آمده میان دیاکسید کربن و حالت محلول آن یعنی بیکربنات (
HCO3 ) در آب خالص است.
باران اسیدی دارای نتایج زیانبار
اکولوژیکی میباشد و وجود اسید در هوا نیز بر روی سلامتی انسان اثر مستقیم
دارد. همچنین بر روی پوشش گیاهی تأثیرات نامطلوبی میگذارد.
بقیه در ادامه مطلب.
ادامه مطلب ...این مرکز، پنج طبقه داشت و هر چه که به طبقات بالاتر می رفتند خصوصیات مثبت مردان بیشتر میشد.
پس به طبقه ی بالایی رفتند…
در طبقه ی دوم نوشته
بود:
"این مردان، شغلی با حقوق زیاد، بچه های دوست داشتنی و چهره ی زیبا دارند."
دختر گفت: "اووووه اوووووه… طبقه بالاتر چه جوریه…؟"
دختر: وای…. چقدر وسوسه انگیر… ولی بریم بالاتر
و دوباره رفتند…
طبقه ی چهارم:
"این مردان شغلی با حقوق زیاد و بچه های دوست داشتنی دارند.دارای چهره ای زیبا هستند. همچنین در کارهای خانه نیز به شما کمک می کنند و اهداف عالی در زندگی دارند"
پس به طبقه ی پنجم رفتند…
آنجا نوشته بود:
روزی مردی
به سفر میرود و به محض ورود به اتاق هتل ، متوجه میشود که هتل به کامپیوتر
مجهز است . تصمیم میگیرد به همسرش ایمیل بزند . نامه را مینویسد اما در
تایپ ادرس دچار اشتباه میشود و بدون اینکه متوجه شود نامه را میفرستد . در
این ضمن در گوشه ای دیگر از این کره خاکی ، زنی که تازه از مراسم خاک سپاری
همسرش به خانه باز گشته بود با این فکر که شاید تسلیتی از دوستان یا
اشنایان داشته باشه به سراغ کامپیوتر میرود تا ایمیل های خود را چک کند .
اما پس از خواندن اولین نامه غش میکند و بر زمین می افتد . پسر او با هول و
هراس به سمت اتاق مادرش میرود و مادرش را بر نقش زمین میبیند و در همان
حال چشمش به صفحه مانیتور می افتد:
گیرنده : همسر عزیزم
موضوع : من رسیدم
میدونم
که از گرفتن این نامه حسابی غافلگیر شدی . راستش انها اینجا کامپیوتر
دارند و هر کس به اینجا می اد میتونه برای عزیزانش نامه بفرسته . من همین
الان رسیدم و همه چیز را چک کردم . همه چیز برای ورود تو رو به راهه . فردا
میبینمت . امیدوارم سفر تو هم مثل سفر من بی خطر باشه . وای چه قدر اینجا
گرمه !!