رز سیاه در طبیعت وجود ندارد ولی در افسانهها در معانی مختلفی بکار میروند. گلهایی که معمولاً رز سیاه نامیده میشوند، در حقیقت گلهای با رنگ قرمز بسیار تیره هستند.
زبان گلها
در قرن نوزدهم زبان گلها بسیار مورد توجه قرار گرفت .در این زبان رز سیاه
بیشتر نشانهٔ مرگ و غم بوده است.اما در حقیقت نشانهٔ وداع است. رز سیاه
اغلب اوقات در مراسم تشییع جنازه استفاده میشود.رز سیاه از طرف دوست صمیمی
و یا عشقی که به مسافرتی طولانی رفته و هیچ گاه بر نخواهد گشت فرستاده
میشود.از آنجایی که تولید رز سیاه غیر ممکن است " فداکاری خالصانه" از
دیگر معانی آن است. اگرچه رز سیاه سمبل "عشق عمیق " است و افراد معنی آن را
مرگ و بد میدانند و رز قرمز برای آنها به معنی عشق است ، اما در واقع این
رز سیاه است که معنی عشقی عمیقتر را میدهد.
گروههای منکر هولوکاست
(به نقل از ویکیپدیا)
در میان مدافعان تجدیدنظر طلبی، طیفهای گوناگونی قرار دارند. در حقیقت تجدید نظر طلبان را نمیتوان یک گروه متقارن شمرد.۶ برای مثال گروههای نئونازی پس از جنگ جهانی دوم تبلیغات خود را مبنی بر دروغ و ساختگی بودن هولوکاست آغاز کردند.«جرج لینکون راکول»از اولین رهبران نئونازی آمریکا پس از جنگ جهانی دوم بود که به انکار هولوکاست پرداخت.۷«هانس اشمیت» از نئونازیهای آلمانی مشهور، پس ا ز ورودش به آمریکا در سال ۱۹۴۹، تبدیل به یک از فعالترین منکران هولوکاست در آمریکا شد.۸
گروه دیگری که بصورت سازمان یافته و با هیاهوی زیاد ادعای تجدید نظر طلبی میکنند، گروههای کوکلوسکلان هستند.۹آنها از توزیع کنندگان مطالب منکر هولوکاست میباشند.۱۰
تجدیدنظرطلبان از طیفهای دیگری نیز تشکیل شدهاند. گروهی یهودیاند مانند جورف جی برگ، روژه دای دامرگو، دیوید کول و استفن هیوارد، برخی مسیحی مانند روبر فوریسون، گرمار رودلف، میکائیل ای هافمن و رابرت کانتس و برخی ملحدند مانند بردلی اسمیت. برخی نیز مسلمان هستند مانند روژه گارودی، ابراهیم آلوش و احمد رامی.۱۱۱۲
در میان تجدید نظر طلبان کسانی یافت میشوند که از سوی رژیم ناسیونال سوسیالیست تحت تعقیب بوده و یا حتی سابقه زندانی شدن در اردوگاههای تجمعی را دارند. (مانند پل راسینیر و جوزف جی. برگ)۱۳ برخی پروفسور دانشگاه هستند (مانند: کریستین لیندر، کاستاس زاور دینوس و آرتور آر. بوتز) و گروه کثیری مدرک دکتری دارند (مانند: هربرت تیدمان، استفان هیوارد و...) برخی مهندس هستند (مانند: فردریچ برگ و....) و گروهی تاریخنگار حرفهای هستند (مانند: مارک وبر و رابرت کونتس) بسیاری نیز به استادی کرسیهای مختلف دانشگاه اشتغال دارند.۱۴
از دیدگاه گرایش سیاسی نیز گروههای تجدید نظر طیف همگنی را تشکیل نمیدهند. برخی کمونیست و سوسیالیست هستند (مانند: پل راسینیر) و برخی چپ میانهرو (مانند: سرج سیون) گروهی لیبرال بوده (مانند:دیوید کول) و برخی محافظهکارند (مانند:کارلو ماتوکنو) برخی طرفداران دست راستی در میان آنان به چشم میخورد (مانند:یودو والندی و مارک وبر) و برخی ناسیونال سوسیالیست میباشند (مانند ارنست زوندل).۱۵۱۶
تجدیدنظرطلبان مدعی هستند که تکثر تجدیدنظرطلبان شامل: مذاهب متفاوت مشاغل گوناگون، عقاید سیاسی کاملا متضاد و اقوام ملیتی مختلف، تجدید نظر طلبان را از اتهام وابستگی سیاسی و نژادی مبرا میکند.۱۷۱۸
برای دریافت متن کامل به اینجا بروید.یکی از مشکلات جدی محیط زیست که
امروزه بشر در اکثر نقاط جهان با آن درگیر است، باران اسیدی میباشد. باران
اسیدی به پدیدههایی مانند مه اسیدی و برف اسیدی که با نزول مقادیر قابل
توجهی اسید از آسمان همراه هستند، اطلاق میشود.
باران هنگامی اسیدی
است که میزان PH آب آن کمتر از 5،6 باشد. این مقدار PH بیانگر تعادل
شیمیایی بوجود آمده میان دیاکسید کربن و حالت محلول آن یعنی بیکربنات (
HCO3 ) در آب خالص است.
باران اسیدی دارای نتایج زیانبار
اکولوژیکی میباشد و وجود اسید در هوا نیز بر روی سلامتی انسان اثر مستقیم
دارد. همچنین بر روی پوشش گیاهی تأثیرات نامطلوبی میگذارد.
بقیه در ادامه مطلب.
ادامه مطلب ...این مرکز، پنج طبقه داشت و هر چه که به طبقات بالاتر می رفتند خصوصیات مثبت مردان بیشتر میشد.
پس به طبقه ی بالایی رفتند…
در طبقه ی دوم نوشته
بود:
"این مردان، شغلی با حقوق زیاد، بچه های دوست داشتنی و چهره ی زیبا دارند."
دختر گفت: "اووووه اوووووه… طبقه بالاتر چه جوریه…؟"
دختر: وای…. چقدر وسوسه انگیر… ولی بریم بالاتر
و دوباره رفتند…
طبقه ی چهارم:
"این مردان شغلی با حقوق زیاد و بچه های دوست داشتنی دارند.دارای چهره ای زیبا هستند. همچنین در کارهای خانه نیز به شما کمک می کنند و اهداف عالی در زندگی دارند"
پس به طبقه ی پنجم رفتند…
آنجا نوشته بود:
روزی مردی
به سفر میرود و به محض ورود به اتاق هتل ، متوجه میشود که هتل به کامپیوتر
مجهز است . تصمیم میگیرد به همسرش ایمیل بزند . نامه را مینویسد اما در
تایپ ادرس دچار اشتباه میشود و بدون اینکه متوجه شود نامه را میفرستد . در
این ضمن در گوشه ای دیگر از این کره خاکی ، زنی که تازه از مراسم خاک سپاری
همسرش به خانه باز گشته بود با این فکر که شاید تسلیتی از دوستان یا
اشنایان داشته باشه به سراغ کامپیوتر میرود تا ایمیل های خود را چک کند .
اما پس از خواندن اولین نامه غش میکند و بر زمین می افتد . پسر او با هول و
هراس به سمت اتاق مادرش میرود و مادرش را بر نقش زمین میبیند و در همان
حال چشمش به صفحه مانیتور می افتد:
گیرنده : همسر عزیزم
موضوع : من رسیدم
میدونم
که از گرفتن این نامه حسابی غافلگیر شدی . راستش انها اینجا کامپیوتر
دارند و هر کس به اینجا می اد میتونه برای عزیزانش نامه بفرسته . من همین
الان رسیدم و همه چیز را چک کردم . همه چیز برای ورود تو رو به راهه . فردا
میبینمت . امیدوارم سفر تو هم مثل سفر من بی خطر باشه . وای چه قدر اینجا
گرمه !!
زَرتُشت، زردشت، زردهُشت یا زراتُشت نام پیامبر ایرانی بنیادگذار دین زرتشتی یا مَزدَیَسنا؛ و سراینده گاثاها کهنترین بخش اوستا است.
ریشه و معنای نام
در اوستا زَرَثُشْتَره(Zaraϑuštra=) است. بیشتر از ده شکل برای نام زرتشت در زبان فارسی موجود است. زارتشت، زارهشت، زرادشت، زارهوشت، زردهشت، زراتشت، زرادشت، زرتهشت، زرهتشت، زرهدست و زرههشت از این قبیل است ولی او خود را در گاتها زَرَثُشْتَره مینامد.۱۲
از بیشتر از دو هزار سال پیش تا به امروز، معانی بسیاری برای واژه زرتشت گفتهاند.آنچه که مشخص است این است که این نام مرکب است از دو جزء «زرت» و «اشترا» هرچند که در سر زرت اختلاف بسیار است. البته بیشتر تاریخ شناسان معتقدند زرد و زرین و پس از آن پیر و خشمگین معانی نزدیک تری هستند. کلمه زرد در خود اوستا «زیریت» است.البته «زرات» به معنی پیر آمدهاست ولی اینکه چرا در ترکیب با اشترا تبدیل به «زرت» شد باعث اختلاف نظر شدهاست.۳
در جزء دوم این نام اختلاف نظری نیست زیرا هنوز کلمه شتر و یا اشتر در زبان فارسی باقی است و هیچ شکی نیست که نام وی با کلمه شتر ترکیب یافته و «دارنده شتر» معنی میدهد و به همان معنی است که امروز در فارسی میباشد.۳ در گذشته برای شتر از آن جهت که حیوان بسیار مفیدی بود ارج و منزلتی خاص قائل بودند و نام شتر را با پسوندهای خاص بر نوزادانشان مینهادند. همچنین در نوشتههای تخت جمشید از شتر به عنوان هدیهای که به داریوش اهدا میشد نام برده شدهاست.۴ برای نمونه فراشتر به معنی دارنده شتر راهوار و یا تندرو است. گاه نیز نام خانوادگی که سپیتمه است، افزوده میشود و به صورت زرتشتر سپیتمه یاد میشود. البته این نام خانوادگی را امروزه سپنتمان و یا اسپنتمان میگویند۵ که به معنی خاندان سفید است.۶ نام پدر زرتشت پوروش اسپ بوده۷ که مرکب است از پوروش به معنی دو رنگ و سیاه و سفید و اسپ.پوروش اسپ معنی دارنده اسپ سیاه و سفید را میدهد.۶
اسپیتامه نام خانوادگی زرتشت بودهاست. در بند دوی همایشت آنجا که همای مقدس همچون دوستی به زرتشت نزدیک میشود وی را محترمانه با این نام خطاب میکند
دوستان من لینک دانلود متن کامل را در آدرس زیر گذاشتم:
از دل و دیده ، گرامی تر هم
آیا هست ؟
- دست ،
آری ، ز دل و دیده گرامی تر :
دست !
زین همه گوهر پیدا و نهان در تن
و جان ،
بی گمان دست گرانقدرتر است .
هر چه حاصل کنی از دنیا ،
دستاورد است !
هر چه اسباب جهان باشد ، در روی
زمین ،
دست دارد همه را زیر نگین !
سلطنت را که شنیده ست چنین ؟!
شرف دست همین بس که نوشتن با
اوست !
خوشترین مایه دلبستگی من با اوست
.
در فروبسته ترین دشواری ،
در گرانبارترین نومیدی ،
بارها بر سرخود ، بانگ زدم :
- هیچت ار نیست مخور خون جگر ،
دست که
هست !
بیستون را یاد آر ،
دست هایت را بسپار به کار ،
کوه را چون پَر کاه از سر راهت
بردار !
وه چه نیروی شگفت انگیزی است ،
دست هایی که به هم پیوسته
است !
به یقین ، هر که به هر جای ، در
آید از پای
دست هایش بسته است !
دست در دست کسی ،
یعنی : پیوند دو جان !
دست در دست کسی
یعنی : پیمان دو عشق !
دست در دست کسی داری اگر ،
دانی
، دست ،
چه سخن ها که بیان می کند از
دوست به دوست ؛
لحظه ای چند که از دست طبیب ،
گرمی مهر به پیشانی بیمار رسد ؛
نوشداروی شفا بخش تر از داروی
اوست !
چون به رقص آیی و سرمست برافشانی
دست ،
پرچم شادی و شوق است که افراشته
ای !
لشکر غم خورد از پرچم دست تو شکست !
دست ، گنجینه مهر و هنر است :
خواه بر پرده ساز ،
خواه در گردن دوست ،
خواه بر چهره نقش ،
خواه بر دنده چرخ ،
خواه بر دسته داس ،
خواه در یاری نابینایی ،
خواه در ساختن فردایی !
آنچه آتش به دلم می زند ، اینک ،
هر دم
سرنوشت بشرست ،
داده با تلخی غم های دگر دست به
هم !
بار این درد و دریغ است که ما
تیرهامان به هدف نیک رسیده است ،
ولی
دست هامان ، نرسیده است به هم !
شعر از فریدون مشیری